خانه
عناوین مطالب
تماس با من
اُشتُر گُلو
صفحه رسمی حسین سلطانی
اُشتُر گُلو
صفحه رسمی حسین سلطانی
درباره من
قادرم تنها برای خودم خواب ببینم. از طریق صفحه اینستاگرام من و شماره تلفن 09140890993 در تلگرام و واتس آپ می توانید با من در تماس باشید.
ادامه...
پیوندها
چیستآرت:تارنمای اصلی:
انجمن ادبی چیستآرت
واکه:
صفحه رسمی بهدین اروند
واژه
صفحه رسمی هادی سالارورزی
مرزبان
صفحه رسمی نسترن خراسانی
جایی برای نوشتن
صفحه رسمی تارا کاویانی
فراخوان ادبی
صفحه اطلاع رسانی از فراخوان های ادبی «انجمن چیستآرت»
فراخوان ادبی
صفحه اطلاع رسانی از فراخوان های ادبی «انجمن چیستآرت»
جستارنامه
گزیده یادداشت ها و جُستار «انجمن ادبی چیستآرت»
ابر برچسب
چیستآرت
جهان های موازی
زیست فرازمینی
اجسام پرنده ناشناخته
UFO
رایش سوم
هیتلر
نازی ها
نازیسم
#یوفو
#فرازمینی ها
اوکراین
روسیه
داستان کوتاه ادبی
حسین سلطانی
جدیدترین یادداشتها
همه
جهان چندرنگِ دوران جنگ های جهانی اول و دوم
مقدمه: آنچه با بررسی اسناد و مستندات باقی مانده از جنگ های جهانی اول و دوم به نظرم آمد، مجموعه حوادث، وقایع و جنگ هایی...
“ روزگارِ برفی”
من هر طور حساب میکنم جور در نمیاد؛ یه جا کار میلنگه. حالا تازه کمی بزرگتر شدی،سرد و گرم روزگار چشیدی،حکمن بیشتر...
" پا"
چاه، جای دو نفر نیست؛ ولی اونقدرام تنگ نیست که با تیشه بکوبه توی سرم! به بی بی گفتم: “لطفالله دروغ میگه جا تنگه! چشمش...
یزد و خشکسالی های بی پایان اش: « نقدی بر تئاترِ خشکسالی و دروغ به کارگردانیِ سهیلا ستوده نیا»
برای من هیچگاه روشن نشد، چه رسمی است که مخاطب یزدی، پس از خروج از سالن، در عوضِ بررسی چرایی و کم و کیفِ تئاتری که...
« رجعتی به خیک و جفتکی به خوک »
حسین سلطانی بی شک قاجارا اونقدرا که تو این یادداشت میگم جانی نبودن؛ بیشتر مسخره بودنو رو شوخی جنایت میکردن. ته دلشون...
«خوشِ شمالی،شادمان،ابتدای بن بست.» بخش اول: [جیک و جیک مستون]
در مورد من روالش غالب اینطور است که آنکس که دوربین دستش گرفته،میگوید:«کمی پایین تر نگاه کن؛سر و گردنت رو اینقدر خشک...
دادخواستِ ادبی
نشری به نام “عطران” که من آخر نفهمیدم،فعالیتش بر کدام یک از شاخه های ادبی،زیست محیطی،آب و فاضلاب و یا علوم ناپیدایی...
“ مذاکره کننده موفق ”
همانطور که امروزه،هر کاری کنندهی خودش را میخواهد،مذاکره هم از دیدِ یک کردهکار[کارکرده] کننده خود را میطلبد....
«یاوری که داورش کردیم.»
معطل مانده بود، انگشت کوچکش را چطور بجنباند که ما بقی انگشت هایش جُم نخورد.هر چه قدر گفتم نمیشود به گوشش نرفت که...
بایگانی
تیر 1401
1
اسفند 1398
1
آذر 1398
1
مهر 1398
1
شهریور 1398
5
تقویم
تیر 1401
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
جستجو
آمار : 4601 بازدید
Powered by Blogsky
تماس با من
نام
ایمیل
موضوع پیام
پیام